قدرت حقیقی

قدرت حقیقی
خیلی وقتا از رو به رو شدن با مشکلات یا حتی امکان وقوع بعضی از شرایط فقط به این دلیل که احساس کردیم رو به رو شدن با اون مشکل یا مسأله از توان ما خارجه و از پسش برنمی‌آیم، ترسیدیم. مثلاً عزیزی رو از دست می‌دیم و فکر می‌کنیم که تحمل این رنج از توان ما خارجه و بعد از این زندگی هیچ معنایی نداره. ممکنه در رابطه‌ای ناسالم یا شکست‌خورده باشیم و فکر کنیم با از دست دادن طرف مقابل، به طور قطع زندگی‌مون تموم می‌شه و دیگه امکان بلند شدن و جمع و جور کردن خودمون رو پیدا نمی‌کنیم. شاید هم پیش از یه مصاحبهٔ شغلی یا بعد از شروع یه کار جدید، استرس همهٔ وجودمون رو بگیره که امکان نداره از پس انجام دادنش بربیایم. اما جالب اینجاست که بعد از از دست دادن اون عزیز مثال اول، خارج شدن از اون رابطهٔ مثال دوم و با گذشت زمان، خودمون رو در وضعیتی پیدا می‌کنیم که پیش‌تر حتی تصورش هم برامون ترسناک بود. با وارد شدن به شغل یا یه حرفهٔ جدید و بعد از یه مدت متوجه می‌شیم که اون اندازه هم که خیال می‌کردیم، ناتوان و ضعیف نبودیم و برعکس توانایی بالایی برای گذشتن از شرایط دشوار و مطابقت با وضعیت فعلی داریم. این جمله از باب مارلی فقید، به خوبی دلیل چنین انقلاب درونی بزرگی رو برامون روشن می‌کنه. این که فقط وقتی از میزان توان و قدرتمون باخبر می‌شیم که انتخابی به غیر از توانمند بودن نداشته باشیم. ‌ پی‌نوشت ۱: پیشنهاد می‌کنم کتاب قدرت حقیقی رو که همنام با این نوشته‌ست، حتماً بخونید. شاید مطالب این کتاب در ظاهر با نوشتهٔ بالا مرتبط نباشه، اما با آموزش دستگاه انرژی درونی و کارکردهای روانی و جسمانی، ما رو از ترس‌ها و تردیدها عبور می‌ده و به عشق و اعتماد می‌رسونه. پی‌نوشت ۲: مثال‌های بالا فقط در مورد توانایی‌های روانی ما برای عبور از شرایط سخت و دشوار بود، اما مثال‌های مختلفی هم می‌شه در مورد توانایی‌های جسمانی زد که فکر می‌کنم همگی تجربه‌ش رو داریم.دسته‌بندیپست‌هاکلید‌واژهقدرتحقیقتتوانتواناییتوانمندیناتوانیضعفگزینشانتخابقدرت حقیقیزندگیمرگرابطهطلاقجداییکارشغلمصاحبهعشقترستردیداعتمادروانجسمتجربهباب مارلیکلک آزادگانحمیدامجید حمیدا87 بازدید